دنبال کننده ها

۱۳۸۹ تیر ۱۵, سه‌شنبه

حراج ذهني ديگر

به انتظار باران


مي نشينم

در اميد به شستن

خون شتك زده به آسمان

510

دلم گرفت

سرم درد

از اين همه سكوت

511

درد از اين جا آغاز شد

خواستن

و

نتوانستن

512

ديروز وقت سحر

نيمه گمشده ماه را يافتم

مي گذشت از كوچه ما

آرام ،آرام

مي برد ،اما

دل مرا

بي هيچ كلام

تند تند