انگشتم را كه بلند مي كنم
ماه شب قبل از مهتاب
مي آيد آرام
مي نشيند بر روي آن
تصوير تو درون قاب دور سياه روي ديوار
انگار مي زند لبخند
اشك من
باز
مي دهد تاب از دست
ماه شب قبل از مهتاب
مي آيد آرام
مي نشيند بر روي آن
تصوير تو درون قاب دور سياه روي ديوار
انگار مي زند لبخند
اشك من
باز
مي دهد تاب از دست